فصل یازدهم: پایداری کنشگری
  1. جلوگیری از فرسودگی فردی و دوام کنشگری گروهی-سازمانی
  2. شهروند - کنش گر
  3. ساخت یک کنشگر دائمی
  4. بیداری شامل ناهنجاری است
  5. فرسودگی کنشگر چیست و چگونه میتوان از آن جلوگیری کرد؟
  6. معنویت کنشگری
  7. حرکت فارغ از موفقیت و شکست
  8. ادامه دادن با قبول شکست
  9. ایستادگی
  10. توانمندسازی و ثبات شخصیتی
  11. جلوگیری از فرسودگی
  12. اهمیت سرگرمی و نشاط
  13. ایجاد گروه های توانمند
  14. انتخاب شکل سازمانی مناسب
  15. ایجاد شبکه های پشتیبانی
  16. تصمیم گیری گروهی
  17. تصمیم گیری اجماعی: تصمیم گیری با توافق جمعی
  18. روش رفتار با مخالفان
  19. تصمیم گیری:
  20. لذت کنشگری
Online civic activism

جلوگیری از فرسودگی فردی و دوام کنشگری گروهی-سازمانی

مقدمه این فصل ما را به سفری فراتر از اطلاعات صرف و به عرصه های تجربه ی شخصی، روانشناسی، فلسفه و حتی معنویت می برد. کنشگر بودن می تواند یکی از پر ارجترین و شکوهمندترین سفرها در زندگی باشد، اما مهم است که ازتوانایی ها و مهارت های شخصی قابل توجه خود آگاه باشید و آگاهی لازم را داشته باشید تا از مشکلات و سختی های کنشگری جلوگیری کنید. علاوه بر اینکه روش های جلوگیری از فرسودگی فردی و چگونگی نجات یابی به عنوان یک کنشگر کارزار بلند مدت توضیح داده می شود، این فصل همچنین به بررسی راه های ایجاد پایداری در فعالیت های کنشگری می پردازد. برای اینکه بتواند در تحولات و تغییرات اجتماعی اثرگذار باشند، ابتدا کنشگران مدنی باید توانایی و ظرفیت خود را بالا ببرند بعبارت دیگر کنشگرانی قدرتمند باشند تا بتوانند جنبش اجتماعی در مسیر موفقیت راهبری کنند.

شهروند - کنش گر

مردم از طریق مسیرهای مختلف زیادی تبدیل به یک کنشگر می شوند، اما نکته مشترک لحظه ای است که فرد مکث می کند و می اندیشد که" این شرایط و وضعیت درست نیست و من باید در مورد این موضوع کاری انجام دهم و شرایط را تغییر دهم." بخش اول،"این درست نیست" به خودی خود چندان قدرتمند نیست، اما وقتی با فراخوان برای یک پیکار اجتماعی ترکیب می شود، یک کنشگر متولد میشود. گوسفندی را در چراگاه تصور کنید به همراه بیش از ۱۰۰ گوسفند که با رضایت در حال چریدن هستند. روزی یکی از گوسفندان تصمیم می گیرد تا نپذیرد که مورد بهره برداری دامداری قرار بگیرد و روی پاهای عقب خود بیایستد تا ببیند که صاحبان قدرت واقعی چه کسانی هستند و آن ها را به چالش بکشد. در یک چراگاه یک گوسفند ایستاده در میان گوسفندانی که همه روی چهار پای خود هستند خیلی آشکار است؛ او را می توان از مسافت دور مشاهده کرد. او نه تنها به قدرت خود پی برده است، بلکه قدرتش براثر تضاد کامل با انفعال اطرافیانش چند برابر شده است. کنشگران، غالبا به دلیل اینکه اقلیت تاثیرگذار هستند مورد توجه چندانی قرار نمی گیرند حتی گاهی مورد تمسخر قرار می گیرند. در واقع، این سرآغاز درک قدرت فعالیت و توانایی افزایش تاثیرگذاری گروه شما است. از لحاظ تاریخی، کنشگران ریشه دار و جنبش های اجتماعی، قدرتمند و اغلب موفق بوده اند، اما متاسفانه بسیاری از کنشگران هنوز در دام این باور میافتند که جنبش آنها در حال شکست است. متاسفانه چنین تفکر منفی می تواند یک پیش گویی از تحقق خواسته ها، ایجاد یک واکنش زنجیره ای افسردگی، فرسودگی و ناامیدی، دلسردی از همکاری باشد و منجر به تاکتیک های ناامید کننده شود.

هرگز شک نکنید که گروه کوچکی از شهروندان متعهد میتوانند دنیا را تکان دهند. در واقع، همیشه به این منوال بوده است. ( مارگارت مید، انسانشناس مشهور آمریکایی، ۱۹۷۸-۱۹۰۱ ) اما باید مراقب باشیم که عمق تحولات که فرد به یک کنشگر تبدیل می شود یا فشارهای خاص و چالش هایی که در زندگی یک کنشگر به وجود می آید را دست کم نگیریم. در حالی که به نظر میرسد برخی افراد تقریبا یک کنشگر متولد شده اند اما تعدادشان بسیار اندک است؛ افراد بیشتری هستند که می توان آن ها را کنشگران اتفاقی نامید، افرادی که اتفاقی و تصادفی در یک روز در مورد یک موضوع، موضع گیری می کنند، گاهی متوجه نمی شوند که واقعا تا چه اندازه به نخستین قدم نزدیک شده اند. غالبا مردم به طور اتفاقی احساس می کنند که به عنوان رهبران محلی منصوب شده اند، در حالی که آن ها کاری کاملا طبیعی انجام داده اند؛ آن ها موضع گرفتند

۱-۱ قدرت فردی و قدرت مردمی

سیستمهای متمرکز اقتدار که دولتهای ملتهای مدرن از آن استفاده می کنند، انفعال فردی را تشویق میکنند. حتی نهادهای دموکراتیک مانند پارلمان نمایندگان ما را ترغیب می کنند تا باور خود را به دولت عملی کنیم تا ترجیحا تصمیم بگیریم که در زندگی سیاسی روزانه نقش مستقیمی داشته باشیم. به تعبیری دیگر، این ساختارها همچنین می توانند توجه ما را از وظیفه مهم تغییر اجتماعی دور کنند و ما را به این فکر سوق دهند که لابی کردن با سیاست مداران تنها راه دستیابی به تغییر است. اما این گونه نیست. تغییر معمولا مدت ها قبل از اینکه بر صاحبان قدرت تاثیر داشته باشد، بر روی زمین و در جوامع رخ می دهد. کاشت بذر تغییر به روش های مختلفی می تواند انجام شود. اولین و مهم ترین جهش این است که فکر کنید نمی توانید تغییری ایجاد کنید. داستان گوسفندی که موضع می گیرد باید نشان دهد که تلاش های شما هنگام ایستادگی در مقابل بی ارادگی موجود در توده مردم، بسیار عظیم است. ثانیا، مهم است بدانید که می توانید همیشه تفاوت ایجاد کنید، حتی اگر در مورد یک چیز کوچک باشد. من بر این عقیده هستم که همه در حال تغییر هستند. گاهی تنها با زندگی کردن، با استفاده از فضا و منابع، در حال تفاوت ایجاد کردن هستیم. انتخاب ما این است که چه نوع تفاوتی ایجاد کنیم. (الیزابت پیوی ۱۹۸۶ )

۲-۱ ترک کردن عادت انفعال

به طور گسترده ای درباره موانع فرهنگی و شخصی که پیرامون این ایده شکل گرفته اند بحث می کند، در این باره که ما قدرتمند هستیم و می توانیم تغییر ایجاد کنیم.عادت انفعال می تواند با اقدام ( هر چند اندک) از بین برود؛ برای برخی به اینگونه است که به زور توسط شرایط غیرقابل تحمل از بین می رود، اما خیلی ها آنچه را که به عنوان یک موضع کوچک میدانند، موضوعی معقول و منطقی در نظر می گیرند و از تبدیل شدن به یک قهرمان محلی شگفت زده می شوند.علاوه بر غلبه بر عادت انفعال، باید بر سایر باورهای محدود کننده نیز غلبه کنیم – به عنوان مثال، باید بر این عقیده محدود کننده غلبه کنیم که ما یک" متخصص" نیستیم، یا اینکه به اندازه کافی بلد نیستیم تا موضع گیری کنیم. علاوه بر عادت انفعال، مویر ( ۲۰۰۱ :بخش ۴ )سه روش اصلی را بیان می کند که کنشگران غالبا به اشتباه، ایدههای ضعیف درون خود یا رابطه با جنبش اجتماعی خود را تقویت می کنند. آنها شامل موارد زیر است:

  • توسعه ی استدلالهای منطقی برای درک عدم موفقیت جنبش؛
  • فرهنگ عمومی شکست) یک سیستم اعتقادی که در آن قدرت نیروهای مخالف به طور معمول اغراق می شود(؛ و حتی
  • حس نفرت از موفقیت خود
  • برخی از کنشگران تقریبا از شناخت موفقیت، در این مورد که احساس رضایت در خود به وجود بیاورند هراس دارند. تعادل خوبی بین غرور و از خود راضی بودن باید برقرار شود و این به معنای حفظ اعتقاد به جنبش های اجتماعی و خوش بینی تلقی می شود که باعث استقامت و صبر می شود.

رویا پردازی

آیا تا به حال تصور کردید که در دنیای اطراف خود تغییراتی ایجاد کنید و بعدا متوجه شوید که قبلا این تغییر را ایجاد کرده اید؟ این موضوع ممکن است چیز کوچکی در زندگی شخصی شما باشد، مانند مهاجرت به یک شهر جدید و پیدا کردن کار در آنجا. در ابتدا ممکن است به نظر برسد که فرصتی وجود ندارد، اما به دلیل اینکه شما رویایی را در سر داشتید، ناخودآگاه شروع به جستجوی فرصت هایی می کنید که منجر به تحقق آن رویا می شود. احتمالا همه ما در مورد قدرت مثبت اندیشی چیزی شنیده ایم. روش های مهمی وجود دارند که از طریق آن ها می توان تفکر مثبت را نشان داد.بسیاری از افراد تجربه تصمیم گیری در مورد خرید مدل خاصی از خودرو را دارند. ناگهان یک شبه آن مدل در همه جا پدیدار میشود. در حالیکه تعداد زیاد از آن وجود ندارد؛ فقط موضوع این است که شما 'الگوی جست و جو' را در ذهن خود تنظیم کرده اید که اکنون به دنبال فرصت هایی هستید تا دید شما را به واقعیت تبدیل کنند. بدون رسیدن به هر تفکر جادویی در مورد توانایی تجلی افکارمان، لازم است تا ما آگاه باشیم که بسیاری از فضاهای اجتماعی و در واقع فیزیک ی ما به شکلی است که چون پیشینیان ما این طور تصور می کردند، پس همین تصور آنها درست است.

این مسئله در مورد موضوع تحولات اجتماعی نیز صادق است – تصور اینکه دنیایی بهتر به شما کمک می کند تا از فرصت های موجود برای دستیابی به آن آگاهی یابید. این درس مهمی است، زیرا برخی از کنشگران خیلی درگیر تصویر ذهنی منفی یک موضوع می شوند. در حالی که اینها می توانند پیام های احساسی قدرتمندی را نیز انتقال دهند، مردم را به سمت کنش سوق دهند، آن ها باید بین پیام های مثبت که فعالیت موثر و امیدوار کننده را تشویق می کنند تعادل برقرار کنند.من یکبار شنیدم که یک عاشق دلباخته حیوانات به من گفت که نمی تواند به گروهی برای آزادی حیوانات بپیوندد زیرا نمی خواست که مجبور شود تا تصاویر حیوانات درد و رنج کشیده را برای مجلات گوناگون ارسال کند.

تصور یک دنیای بهتر یک قدم بسیار مهم است و همچنین این طور است که به احتمال بسیار الهام بخش سایر افراد برای پیوستن به شماست. چشم انداز، پیش شرط هر نوع زندگی مفید است، چه برسد به جنبش های اجتماعی موثر و مفید. آنچه بسیاری از رهبران مشهور مدنی را با هم مشترک می کند، تمرکز آن ها بر دنیایی است که می خواهند بسازند، نه بر روی آن چه که می خواهند از بین ببرند.

مفیدتر است که مردم را دعوت کنیم تا آینده بهتری را که هدف شما در آن است را درک کنند و فقط در مورد حذف چیزها صحبت کنید، بدون اینکه مشخص باشد چه چیزی جایگزین آن ها خواهد شد. صرفا رفع یک مشکل به طور خودکار، یک دنیای متحول شده ایجاد نمی کند، این امر بدون یک دید کافی از تحول آینده صرفا به مشکلات دیگر اجازه می دهد تا خلاها را پر کنند.

نخستین فعالیت تخیل مورد نیاز هر یک از کنشگران تحول اجتماعی، چشم انداز جهان بهتر است. چالش بعدی، تصور راه هایی برای انتقال این دیدگاه به دیگران است.

ساخت یک کنشگر دائمی

تغییر اجتماعی مشابه حماسه رومئو و ژولیت است. افراد غالبا دلایلی را اتخاذ می کنند که توسط دیگران تحقق پیدا نکرده یا با یک نبرد سرسختانه علیه باورها یا نگرشها مواجه هستند. مهم است که در مورد امر پیش رو، واقع بین و مثبت، اما نسبت به نفس خود سخاوتمند باشیم. شما باید آماده باشید تا هم خود را ببخشید)برای درک شکست( و هم به خودتان تبریک بگویید) برای موفقیت های کوچک(. مانند هر پروژه طولانی مدت، ممکن است شما نیاز به کمی موفقیت سریع برای حفظ شور و اشتیاق خود داشته باشید؛ برای پشت سر گذاشتن دوران سختی طولانی به پشتکار و ایمان نیاز دارید.

فروتنی به شما کمک می کند تا انتظار داشته باشید که مسیر شما طولانی و کند باشد. فروتنی و تواضع همچنین به شما کمک می کند تا انتظار زیادی از خودتان نداشته باشید یا به این فکر کنید شما تنها کسی هستید که به کار اهمیت میدهد یا توانایی انجام آن کار را دارد. پیوی (۱۱۴:۱۹۸۶ )درباره توانمندسازی و ثبات شخصیتی که شما باید با غرور و تکبر مبارزه کنید تا دنیا را نجات دهید، بحث و استدلال می کند: 'همه ما برای نجات چیزهای کوچک تلاش می کنیم… وقتی همه اینها جمع شود، چیزهای بزرگ را تشکیل می دهند'

از آنجا که این پیکارو کارزار تقریبا طولانی مدت است، شما باید بتوانید ' در مسیر زندگی کنید'، مهم است هنگامی که با یک کارزار و پیکار اجتماعی شروع به فعالیت می کنید، پشتکار داشته باشید و استراتژی راهپیمایی بلند مدت را در دستور کار خود قرار دهید. کنشگران موفق تغییر اجتماعی در این استراتژی یاد میگیرند تا لاکپشت بودن را به خرگوش بودن ترجیح دهند. مراقبت از خود و خانواده تان مهم است. بزرگترین خطر این است که شما فکر کنید و تصمیم بگیرید که کارزارمهمتر از شما باشد. این یک اشتباه بزرگ و سنگین است و می تواند منجر به فرسودگی شود و این مهم است که سعی کنید تا از آن جلوگیری کنید. البته کارزار ممکن است هنگامی که از بیرون به آن نگاه می کنیم مهم تر باشد، اما برای شما اینگونه نیست. به یاد داشته باشید آنچه ما میخواهیم، جهانی با ثبات تر است، بنابراین دستیابی به آن پایداری باید اولین قدم باشد.

بیداری شامل ناهنجاری است

not getting enough sleep

نکته مهم دیگری که باید در نظر داشته باشید این است که آگاهی شما بیشتر می شود و رشد می کند و وقتی که حقایق مربوط به موضوع خود را کشف می کنید، ممکن است وضعیتی بدتر از آنچه که قبال درک کردید، داشته باشید. شیلدز این ایده را بررسی می کند که کنشگر شدن شامل آگاهی از هر آنچه در جهان، به طور غلط وجود دارد و مشکلات اساسی چقدر ممکن هستند عمیق باشند را شامل میشود. برای اینکه بتوانیم به روشی مناسب و هدفمند، تغییراتی را در جهت پیشرفت بهتر ایجاد کنیم، باید بتوانیم نگاه صادقانه خوبی نسبت به آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد، داشته باشیم. این راز نیست که تمام سیاره زمین در معرض خطر محیط زیست قرار دارد، بنابراین به هر کجا که نگاه کنید، نشانه هایی از بیماری و ناخوشی زمین پیدا می کنید. شما به عنوان یک کنشگر ممکن است در معرض اطلاعاتی قرار بگیرید که برای عموم در دسترس نیست؛ وضعیت ممکن است بدتر از چیزی باشد که متوجه شدید و باید بتوانید این اطلاعات جدید را ادغام کنید. شما نیاز به استراتژی هایی دارید تا بتوانید تمام این اطلاعات اطراف خود را حمل کنید، بدون اینکه اجازه دهید تا آن ها شما را از پا در بیاورند.

در ابتدا ممکن است که شما احساس ناامیدی زیاد یا عصبانیت یا خنثی داشته باشید. باید این احساسات را بپذیرید و به آنها احترام بگذارید، اما اجازه ندهید که آن ها شما را فلج کنند. نکته کلیدی این است که نقاطی را بیابید که در آن ها قوی هستید، جایی که امیدوار هستید و جایی که فرصت ایجاد تفاوت و دگرگونی را دارید. شما باید به خاطر داشته باشید که مشکلات ذاتا پیش از آنکه شما متوجه آن ها شوید در جهان وجود داشته اند؛ حس بیداری شما ممکن است بسیار ویران کننده باشد و احساسات درونی شما در مورد مشکلات موجود در جهان، آن را تغییر نمی دهد، بلکه اقدامات و فعالیت های شما ممکن است در این امر به شما کمک کنند. علاوه بر قرار گرفتن در معرض اطلاعات بیشتر که ممکن است برای شما آزاردهنده باشد، این امکان وجود دارد که شما همچنین آگاهی روز افزونی از ریاکاری و بی تفاوتی را که در جامعه وجود دارد، تجربه کنید و از نگرشها و اقدامات دیگران، سرخوردگی فراوانی را تجربه کنید. به عنوان یک مدرس کنشگری مدنی دارای چندین سال سابقه، بسیاری از افراد را مشاهده کردم که به تازگی کنشگر شدند و این درد در حال رشد را پشت سر میگذارند. بارها یک مسئله واحد باعث می شود که یک فرد موضع بگیرد، در این مرحله پی به قدرت خود میبرد تا ایجاد اختلاف کند و همچنین توانمندسازی بزرگی را تجربه کند.به یک معنا این نخستین و دومین مرحله از کنشگر شدن است. مرحله سوم اغلب مهم تر است – مثل قسمت اضافی ناهنجاری است. بسیاری از مردم، بیشتر زندگی خود را با نوعی از ایمان لطیف و خو ش خیم به سیستم سیاسی گذرانده اند. هنگامی که آن ها مسئله ای را مطرح می کنند و سرکی به دنیای سیاست و قدرت می کشند، ناگهان عدم تعادل قدرت، دروغ و بی عدالتی را در سیستم مشاهده می کنند یا به طور حقیقی یا واقعی، بی علاقگی وعدم پذیرش وسیعی را که قبال اصال از آنها آگاه نبودند را مشاهده می کنند. این می تواند به عنوان از دست دادن صداقت یا حتی به عنوان یک حس عمیق خیانت تجربه شود. در این فرآیند تحول، فرد احتمالا می داند که تحول اجتماعی در سطح عمیق ساختاری در کل جامعه لازم است و ممکن است تمرکز خود را از موضوعی واحد به تعهدی بسیار عمیق تر به عدالت اجتماعی، توانمندسازی و به طور کلی مردم سالاری مشارکتی تغییر دهند. به یک معنا کنشگر به سمت یک رویکرد 'متا' برای تحول اجتماعی می رود و دلیل مختلف تک موضوعی را به عنوان مسئله ای از بیماری عمیق تر که متعهد به پرداخت به آن است را درک می کند. نمودار زیر نمونه ای از یک فرآیند آبشاری را نشان میدهد که در آن فرد ممکن است درپایان، جهت خود را به سمت یک تصویر بسیار وسیع تر از تغییرات اجتماعی سوق دهد.

من میخواهم در مورد این موضوع کاری انجام دهم

====================

وای من واقعا می توانم در اینجا تغییری ایجاد کنم

این جامعه یا سیستم از آنچه فکر می کردم فاسدتر و بی احساس تر است

====================

من قصد دارم تا فعالیت خود را بر روی علت های اساسی متمرکز کنم

فرسودگی کنشگر چیست و چگونه میتوان از آن جلوگیری کرد؟

ما قبلا در مورد این ایده بحث کرده ایم که ممکن است کارزارها مسیری خیلی طولانی را طی کنند و کنشگران نیاز است تا مهارت های پایداری شخصی یا توانایی زندگی را برای حیات در این مسیر راه را توسعه دهند. روش جایگزین، به طور ناپایدارکارکردن است و این می تواند به عواقب جدی ختم شود. فرسودگی، استعاره ای است برای توصیف آن چه که برای کنشگرانی که در مورد کارزارها وسواس دارند و به مدت طولانی سخت کار می کنند، اتفاق می افتد که سرانجام این امر، تلفات شخصی غیرقابل قبولی را برای آنها به همراه خواهد داشت. مطمئنا فرسودگی برای افراد در سایر زمین ه های مختلف از جمله روابط استرس زا، پرستاری از بستگان بیمار یا فرزندان معلول و همچنین برای فعالان در زمینه های مختلف مانند پزشکان، وکلا و مددکاران اجتماعی اتفاق می افتد – در حقیقت هر موقعیتی که فرد از احساس خدمت به سایر افراد یا موقعیت هایی خارج از اختیار خود بسیار انگیزه داشته باشند. فرسودگی کنشگر نتیجه ی عدم تعادل درست در جنبه های گوناگون زندگی ما، از جمله زندگی شخصی و حرفه ای است. فرسودگی برای کنشگران و فعالان تحول اجتماعی بسیار رایج است. این مشکل بسیار عمیق تر از خستگی و فرسودگی موقتی است. آن می تواند بر هر جنبه ای از زندگی شخصی و فعالیت حرفه ای فرد تاثیر بگذارد. فرسودگی همچنین یک نیروی بسیار مخرب در جنبش های تحول اجتماعی است، زیرا که می توانند علت درگیری، سرزنش، عصبانیت، عملکرد ضعیف یا وسواس باشد و در بدترین حالت میتواند یک کنشگر موثر و پرشور را ارائ ه دهد که قادر نیست تا فعالیت برای تغییر را ادامه دهد. فرسودگی در شکل های پیشرفته تر، شباهت بیشتری به آنچه قبال فروپاشی عصبی نامیده می شد، دارد و در طی شکل گیری، می تواند با افسردگی، فرسودگی، خستگی مضمن، نوسانات خلقی، عصبانیت، بدبینی، انجمادعاطفی و ناتوانی در پیدا کردن مفهوم هر چیزی شناخته شود. در مراحل اولیه ممکن است کمتر آشکار باشد، اما علائم خطر شامل صرف نظر کردن از زندگی اجتماعی، کارگرایی، فروپاشی روابط، غفلت و بی توجهی به خانواده و دوستان و نگرش کلی است که هیچ چیزی مهم تر از کارزار وجود ندارد و هیچ فرد دیگری که بتوان برای انجام درست کار به آن اعتماد کرد، وجود ندارد.

معنویت کنشگری

دشواراست که به طورجدی بدون کند و کاو موضوع فرسودگی به معنویت کنشگری بپردازیم. دلیل این امر این است که چشم انداز فرسودگی، ما را با همان مواردی که برای اولین بار به کنشگر تبدیل کرده است، روبرو می کند تا تمام ایده هایی که برای فرد متعهد معنی دار یا ارزشمند است و بعضی اوقات ایجاد تعادل بین نیازهای خود و دیگران دشوار است. با شروع اصول اولیه، کنشگری پایدار از درک متعادل آنچه مفهوم انسان بودن در یک جهان بسیار بزرگ و پیچیده است، ناشی می شود. نیاز است تا ما قادر باشیم خودمان را کوچک، اما در عین حال قادر به انتخاب، نمایندگی و تاثیرگذاری ببینیم. تصمیم ما برای کنشگر بودن از احساس اخلاقی (به هرحال این طور نتیجه گیری شده است) و انگیزه شخصی برای عمل به روشی که موجب ارتقا این قبیل اخلاقیات میشود، ناشی می شود. ما نیاز به فروتنی و تواضع داریم تا تنوع جهان و مردم آن را بپذیریم، اما با این وجود باید به اندازه کافی از موقعیت خود مطمئن باشیم تا بتوانیم هدف خود را با عزت و پشتکار دنبال کنیم. مهمتر از همه، باید درک کنیم که ما یک ذات طبیعی، معتبر و مرتبط با جهان هستیم، این چیزی است که ما هستیم و به این خاطر چیزی برای اثبات کردن نداریم.

حرکت فارغ از موفقیت و شکست

یک راه بسیار کلیدی وجود دارد که مردم را به این روش به کارزارهایشان 'متصل میکند' که احتماال باعث وسواس و فرسودگی می شود. این زمانی است که آن ها شخصا به موفقیت آن متصل شوند. حالا ممکن است خیلی عجیب به نظر برسد، زیرا در یک سطر لازم و ضروری است که همه فعالان کارزار به موفقیت کارزار متعهد باشند، اما بستگی به این دارد که چگونه خود را به کارزار می سپارند. نفس روی موفقیت و شکست متمرکز است؛ اما در سطح عمیق تری شما به ارزش های خود انگیزه می دهید. بهترین راه برای تعهد کردن خودتان به یک زندگی عملی موثر، کشف ارزش های خود و تعهد به پیگیری آنها بدون توجه به موفقیت یا عدم موفقیت در هر مقطع خاص زمانی است. اگر خود را طوری تنظیم کرده باشید که رفاه شخصی شما به یک نتیجه خاص کارزار وابسته باشد، ناخواسته خود را در معرض خطر شخصی بزرگی قرار داده اید. نه تنها این موضوع خطرناک است، بلکه با کمال شگفتی به کارزار به هیچ وجه کمکی نمی کند. بسیار خوب، شما با اشتیاق می خواهید اطمینان حاصل کنید که توانمندسازی و ثبات شخصی، ساختار محلی خاص یا محیط زیست طبیعی، تخریب نشده است. شور واشتیاق خوب است. شما خود و دیگران را در اجتماع خود متعهد می کنید تا تلاش کنید که از رشد و توسعه دوباره آن جلوگیری کنید. شما بهترین تلاش خود را برای موفقیت انجام می دهید. اما اگر شکست بخورید، چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد؟ از ابتدا باید این ذهنیت را پیدا کنید تا بتوانید نتیجه را بپذیرید، در حالی که در همان زمان با تمام اشتیاق خود برای رسیدن به نتیجه مطلوب خود کار می کنید. شما وقتی که با مقاومت کردن و رد شیوه هایی که در جهان وجود دارد به خود اجازه تحلیل رفتن میدهید، حتی اگر ناعادلانه یا ناپایدار باشند، به جایی نمی رسید؛ باید بپذیرید که در حال حاضر اوضاع به همین شکل است، و سپس عظم و تصمیم ایجاد تغییر را پیدا کنید. این یک فرآیند آسان برای همه افراد نیست و معموال برای درک کامل آن نیاز به تفکر عمیق تر شخصی است. تمرین مدیتیشن در این زمینه می تواند کمک و پشتیبان بزرگی برای فعالیت و عمل باشد. یک شکل ساده مدیتیشن این است که به سادگی نشسته و در سکوت و آرامش به جهان و گیتی به همان شکلی که است تامل و تفکر کنید. آنچه متوجه خواهید شد بسیار گسترده، پیچیده و بسیار ف راتر از تفکر شماست. نقش شما این است که به بهترین شکل ممکن تغییر یابید، البته نه ا ینکه اگر نتوانید بر یک موقعیت خاص غلبه کنید، خود را شکنجه و ملامت کنید.

ادامه دادن با قبول شکست

بعضی اوقات لازم است تا ابتدا احتمال عدم موفقیت کامل را بپذیرید، سپس حالت ذهنی پیدا کنید که به شما امکان می دهد تا هنوز با امید و صداقت عمل کنید. از خود بپرسید 'اگر جهان فردا به پایان برسد، آیا این موضوع رفتار مسئولیت پذیر من را نسبت به دیگران متوقف می کند؟' این جایی است که شما متوجه می شوید بخشی از شما که از 'عمل صحیح' و 'مسیر قلبی' تغذیه می کند و قوت می گیرد، مستقلا به موفقیت اطمینان یا به احتمال زیاد چنین استنباطی دارد.هدف این است که بدون هراس نسبت به ارزش های خود متعهد شوید، اما برای موفقیت و شکست آماده باشید.

بنابراین موضوعی را در نظر بگیرید که نسبت به آن عطش و اشتیاق دارید. تمام اشتیاقی را که برای نتایج مطلوب خود دارید را حس کنید. آن اشتیاق را در یک طرف بر ای یک لحظه نگهدارید. اکنون فقط برای لحظه ای تصور کنید که شما شکست خوردید و اکنون نتیجه را تصور کنید، ممکن است برخی از نمادهای با ارزش هم نابود شوند. اکنون به این موضوع بنگرید و ببینید که چه چیز دیگری در جهان هنوز هم گرانبها، زنده، شایسته احترام و اشتیاق شما است. برای نجات آن نماد گرانبها و معامله با خودتان به اشتیاق خود بازگردید. قول دهید که از اشتیاق و عطش خود برای نجات آن نماد استفاده کنید، در حالی که 'میپذیرید' که ممکن است موفق نشوید.

پذیرش به این معنا، با نا امیدی یا استعفا و تسلیم برابر نیست و همچنین به معنای موافق بودن چیزی هم نیست. قبول اینکه بی عدالتی در جهان وجود دارد، در واقع مهمترین قدم برای سازمان دهی خود برای اصلاح آن است. پذیرش اینکه پس از اصلاح بعضی از موارد، هنوز بی عدالتی در جهان وجود خواهد داشت، نیز مهم است. پذیرش، حالتی است که به سادگی روش ها را آن گونه که هستند، تصدیق می کند و آن یک پایه ی عالی برای تعهد به خود برای تغییر آن هاست. شاید تعجب کرده باشید که چگونه برخی از افراد می توانند در تمام شرایط اجتماعی که قصد تغییر آن را دارند در تمام عمر با آن زندگی کنند. چگونه یک کنشگر حقوق بشر، می تواند سال ها در کنار قربانیان توهین و سواستفاده کار کند؟ چگونه یک کنشگرحقوق حیوانات می تواند اینقدر وقت خود را صرف دست و پنجه نرم کردن با صحنه های ظالمانه کند؟ پاسخ باید به این صورت باشد که آن ها یاد گرفتند تا بدون چشم پوشی به مشکلات نگاه کنند (وجود مشکل را بپذیرند) و سپس خود را متعهد به انجام اقدامات مفید برای ایجاد تغییر می کنند.

قول یکی از اشخاص مورد علاقه من: 'چیزها را همان گونه که هستند بپذیرید و سپس بر روی یک روش کارآمد که به نتیجه می رسد کار کنید'.

ممکن است جهان با وجود تلاش های شما به فاجعه ختم شود، اما به عنوان یک انسان شما هر روز با انرژی از خواب بیدار می شوید و انتخابی که انجام می دهید همان کاری است که شما با آن مقدار انرژی میتوانید انجام می دهید و نه بیشتر.

روشی که من از واژه پذیرش در اینجا استفاده می کنم، ممکن است برای برخی از افراد جدید باشد. واژه ها می توانند معانی بسیاری داشته باشند و پذیرش این واقعیت که در جهان بی عدالتی وجود دارد، همان تسلیم شدن و تصمیم گیری برای انجام ندادن هیچ کاری در مورد آن موضوع نیست. ما باید بین نحوه فرآیند یک واقعیت درونی و اینکه چگونه در اقدامات خارجی مان به آن واقعیت واکنش نشان می دهیم، تمایز قائل شویم. از نظر داخلی بهترین روش این است که به سادگی بپذیریم شرایط زندگی به شکلی که به نظر می رسد است؛ از نظر خارجی بهترین روش این است که روشی سازنده برای تغییر و بهتر شدن آن شرایط ابداع شود.

یک کنشگر موفق باید هدف خود را به حداقل برساند تا درد و رنج درونی خود را نسبت به مسئله منتخب خود به حداقل برساند و به تبع آن اقدامات موثر خود را برای ایجاد تغییر به حداکثر برساند. دست ها را جمع کردن و احساس بدی داشتن، دنیا را تغییر نمی دهد، اما عمل کردن می تواند به تغییر جهان کمک کند.

ایستادگی

برای بسیاری از ما سخت است که بدانیم علت اصلی بیشتر رنجهای داخلی ما 'مقاومت' است. از نظر داخلی، ما در برابر روشی که جهان و یا روشی که انتظار داریم باشد، مقاومت می کنیم و در این روند سبب دردهای زیادی می شویم. برای بسیاری از ما دشوار است درک کنیم که می توانیم از مقاومت در برابر چیزی جلوگیری کنیم) با پذیرش همینی که هست(، و در عین حال همچنان خود را وقف تغییر آن می کنیم. غالبا فکر می کنیم که احساس واقعا بد، عصبانیت یا تاکید بر اشتباهات موجود در جهان، بخشی از آن تغییر است. اما در واقع احساسات بد شما به هیچ وجه تغییری در جهان خارج ایجاد نمی کنند، آن ها فقط به شما آسیب می رسانند؛ آن چه تغ ییر می کند عملی است که شما با انرژی که در اختیار دارید انجام می دهید. مقاومت از انرژی شما برای پیش برد تغییر در جهان استفاده می کند.

توانمندسازی و ثبات شخصیتی

این عقاید در مورد فروتنی، پذیرش، مقاومت و پرهیز از دلبستگی احساس خود به نتایج، بسیار شبیه به بر خی از آیینهای مذهبی شرقی است که ما اغلب با انفعال سیاسی به آن وابسته و در ارتباط هستیم. اما نیازی به منفعل شدن نیست؛ تعیین بازتاب آرام یک روش بسیار قدرتمند برای ابراز وجود است.

دالایی لاما نمونه ی مشهور یک کنشگر است که از بنیان های شفقت، فروتنی و پذیرش سود می برد. اگر این انفعال محض بود، بنابراین دولت چین اینقدر نگران نمیشد. پیام کلیدی در اینجا نیست که شما باید مثل دالایی لاما یا گاندی شوید تا بتوانید یک کنشگر شوید؛ اگر ما منتظر چنین چیزی بمانیم، دیگر کنشگر به اندازه کافی وجود نخواهد داشت. نیاز نیست که شما در ابتدا کامل و یا روشنفکر باشید، اما مهم است که برخی از این پیام ها را با خود به دوش بکشید. کنشگری مسیری سنگلاخی خواهد بود و شما مطمئنا خودتان را در این مسیر نیازمند بعضی از این منابع خواهید یافت. کنشگری به آسانی نمی تواند از جنبه های دیگر زندگی ما – خانواده، زندگی اجتماعی، سلامت جسمی یا روحی جدا شود.

نکته مهم برای جلوگیری از فرسودگی، توسعه ی عادات و شیوه های شخصی است که شما و عزیزانتان را به طور درونی پرورش می دهد و حفظ می کند، ضمن اینکه شمشیر مبارزه شما را به سمت مشکل می برد.

جلوگیری از فرسودگی

Preventing a burnout

چند قانون مهم وجود دارد که برای جلوگیری از فرسودگی باید به یاد داشته باشید. نخست اینکه، تا زمان پیروزی کارزار، زندگی را به حالت تعلیق در نیاورید. اکثر کارزارها برای رسیدن به موفقیت، بیشتر از آنچه انتظار آن را دارید طول می کشند و برخی ممکن است هرگز به سرانجام نرسند، بنابراین باید بتوانید 'در طول مسیر زندگی کنید'. اصل مهم دیگر این است که راه را با افتخار و احترام به خودتان و جسمتان ادامه دهید. در موضوع انسانیت، سفیدپوست بودن، مرد بودن و طبقه متوسط افراط نکنید؛ در عوض نقش خود به عنوان یک عامل تغییر فروتن را القا کنید. شما باید از داشتن دیدگاهی که به موجب آن خود و نیازهای شما نسبت به کارزار اهمیت کمتری دارند، اجتناب کنید. شما باید همیشه مراقب باشید که به عنوان بخشی از عالم در غالب هر چیزی یا هرکسی دارای اعتبار هستید. سلامتی شما (دستکم ) به اندازه سلامتی هر موجود زنده ای مهم است.

این تنها سرمایه گذاری قدرتمندی است که می توانیم در زندگی انجام دهیم – سرمایه گذاری بر روی خودمان، تنها ابزاری که برای معامله و مشارکت با زندگی داریم… باید اهمیت زمان را برای تیز کردن اره در زمان مناسب، تشخیص دهیم.

همچنین باید به یاد داشته باشید که به نیازهای خانواده خود احترام بگذارید. خانواده شما برای سلامتی و موجودیت به شما نیاز دارد و در نهایت شما هم به آن ها نیاز دارید. از هم گسستگی خانواده، نتایج مهمی از فرسودگی است و بهتر است تا با آگاهی از این خطر پیشتر از آن جلوگیری کنید. در حقیقت، جلوگیری از فرسودگی، مراقبت مطلوب از سلامت جسمی، ذهنی، احساسی و روحی است.

نتایج را به حال خود رها کنید و به دنبال الهام بخشی در کیفیت تجربه خود باشید. 'مردم متعهد گاهی پیروز میشوند و گاهی شکست می خورند'– این یک درس پایه و اساسی در مورد زندگی در زمان حال و ترویج نگرش 'پذیرش آنچه که هست' است. شرکت در مراسم معنوی و سلامت جسمانی مانند مدیتیشن، یوگا، آمادگی جسمانی، ورزش، تفریحات فضای باز یا …. خوب اگر در دسترس باشد، همگی روش های عالی برای بازگشت به زمان حال و ارتباط مجدد با انرژی های وابسته به جهان هستی است. در طول کارزار خود، شما باید یاد بگیرید که خود و همراهان خود را به خاطر شکست ببخشید و هر موفقیتی را جشن بگیرید )حتی اگر می دانید که این هنوز پایان راه نیست(. به نظر می رسد که برخی از کنشگران از آن بیم دارند که همراهانشان موفقیتها را جشن بگیرند و به طور جدی سعی می کنند این جشن را با اخبار بد تحت الشعاع قرار دهند و اینکه با عقده به همگان یادآوری کنند که هنوز چیزی تمام نشده است. این ناشی از ترس است که فقط مردم با قریبالوقوع بودن فاجعه انگیزه پیدا می کنند و در صورت اجازه جشن گرفتن، کمی آرام خواهند گرفت. این اشتباه است؛ ما باید بعد از هر صعود بر روی پلهها نفسی تازه کنیم و موفقیت های کوچک را که به تقویت خوشبینی و احساس مثبت در کارزار کمک میکند را جشن بگیریم.

اهمیت سرگرمی و نشاط

حکمت و فرزانگی ذاتی در مراقبت و پرورش خود در کارزارها، به طور کلی در سلامتی و کارآیی کارزار منعکس میشود. بسیاری از ما احتمالا با کنشگران جدی روبرو شدیم که به خودشان اجازه دادند تا درباره ناامیدی، عصبانیت یا افسردگی در مورد مسئله ای که با آن سر و کار دارند، به دام یاس و ناامیدی بی افتند. غالبا آنها عصبانی می شوند که افراد دیگر به آن ها نمی پیوندند و به اندازه کافی کمک نمی کنند. اما اگر به نظر برسد خود کنشگران، دچار استرس، منفی گرایی یا کار بیش از حد شوند، برای دیگران پیوستن به این کارزار وسوسه انگیز نیست. بنابراین درس بزرگ بعدی این است که کنشگری نیازمند ایجاد نشاط و سرگرمی است و اینکه شما با اصرار بر نشاط اجازه ندهید تا کارزار از تب و تاب بیفتد. یک کارزار سرگرم کننده، کارزاری پایدار، موفق و روبه رشد خواهد بود. همیشه برنامه ریزی رویدادهایی که از نظر سیاسی و اجتماعی مهم هستند نیز مهم است، به عنوان مثال: جلسات به همراه کباب یا والیبال، برگزاری جلسات در محیط های زیبا، جمع آوری کمکهای مردمی به شکلی لذت بخش، فعالیت های تئاتر و تبلیغات خیابانی و غیره. زنده نگاه داشتن وایجاد سرگرمی و نشاط باعث میشود که افراد دیگر به کارزار بپیوندد و به جلوگیری از فرسودگی کمک میکند.

بخش دیگری از حفظ نشاط و سرگرمی، جشن گرفتن موفقیت است. از قدرت و ثبات شخصیتی همه هواداران در کارزارتان اطمینان حاصل کنید تا حتی از کوچکترین نقطه عطف آگاهی داشته باشند تا 'درک شکست' بومی و عادی نشود. مهمتر از همه، اطمینان حاصل کنید که گروه کارزار شما گروهی اجتماعی است. به ندرت تحولات اجتماعی موفقیت آمیز است که تنها با فدارکاری ماموت گونه تنها یک فرد حاصل شود. ایجاد جوامع خارج از سازمانهای تغییر اجتماعی، به بقای شخصی و گروهی کمک می کند. عبارت زیر درباره اتحاد جنگل شمال شرق این جنبه را با ذکر نمونه نشان میدهد.

ماهیت اجتماعی اتحاد، همیشه مهم ترین عنصر موفقیت آن بوده و مهم تر از همه محاصره ها و جلسات نفا سرگرم کننده و مفرح بودند و به شرکت کنندگان این امکان را می داد تا حس تعلق شدیدی به یک جنبش اجتماعی بزرگ، هم فکر و دو طرفه داشته باشند.

از آنجا که کارزارهای مربوط به منافع و خیرعمومی غالبا طولانی مدت است، دارای فشار زیادی هستند و فشارهای اجتماعی، اعتقادی و سیاسی ایجاد می کنند که معمولا استرس زا نیز هستند. استرس ایجاد شده می تواند به صورت بیرونی متمرکز باشد، اما اغلب، در داخل گروه کارزار به صورت درونی ابراز می شود. این بیماری می تواند به شکل وسوسه های کوتاه مدت، داد و بیداد، خروج از گروه، سو استفاده یا فروپاشی سلامتی یا روابط آشکار شود. در سطح جمعی، استرس می تواند از عملکرد مطلوب یک جامعه جلوگیری کند و ممکن است به یک تقسیم داخلی، از دست دادن حمایت جامعه یا فروپاشی گروه بیانجامد.

ممکن است نیاز به این تسکین استرس در حالی که کارزار در شرایط نوسانی کامل یا حتی بعد از یک دوره پر مشغله است، نباشد، اما قبل از اینکه گروه دچار اختلال شود باید رهایی از استرس در الویت قرار بگیرد. اغلب بهترین زمان برای تمرکز بر کاهش استرس، پس از یک دوره پر مشغله اتفاق می افتد، هنگامی که نیاز به تمرکز برروی فعالیت کارزار کاهش پیدا می کند.

می توان از استرس به طرق زیر رهایی یافت:

  • انواع بازیها، چه رقابتی و چه غیررقابتی؛
  • فعالیتهای گروهی مانند پیاده روی در جنگل یا شنا؛
  • تلطیف کردن قوانین یا الزامات سفت و سخت قبلی؛
  • اطلاعات کسب کردن از تجربههایی که می توان بازگو کرد و به کار گرفت؛
  • فرآیندهای رسمی بازخورد داخلی که اجازه بازتاب و مرور را می دهد؛
  • برگزاری جشنهایی مانند دورهمی های غذایی مشترک، کنسرتها و یا مهمانی ها.

اگر افراد می توانند احساس آرامش و طراوت کنند، می توان تعهد آنها را نسبت به کارزار تجدید کرد و بدین ترتیب تمرکز گروه تقویت می شود.

ایجاد گروه های توانمند

تاکنون بیشتر روی مهارت ها و آگاهی های لازم در سطح شخصی متمرکز شده ایم تا بتوانیم پایداری را در امر تحولات اجتماعی به کار بگیریم. حال لازم است تا روش هایی را امتحان کنیم که می توانند گروه پویا را تقویت کنند یا کارزار را نابود کنند

. شیلدز(۱۹۹۱ :۸۰ -۲ )در مورد کیفیت گروه کارآمد بحث و گفت و گو می کند که شامل ارزشهای مهمی از جمله ایجاد یک محیط کاری ایمن از نظر عاطفی و احساسی که شامل طیف وسیعی از شخصیت های دارای پیشینه های فرهنگی گوناگون و پرورش احساس تعلق به گروه هاست.

علاوه بر این، انسجام گروهی با نگاه داشتن تمرکز مشخص بر کار و درگیر کردن افراد در تصمیم گیری و همچنین اجازه دادن برای انتخاب حالت مشارکت و همکاری در بهترین حالت ممکن، آنها را مجهز برای انجام کار می کند.

داشتن یک هدف مشخص به فعالیت استراتژیک این گروه وهمچنین به حل و فصل مناقشات کمک می کند، زیرا هدف کارزار به سنگ بنایی تبدیل می شود تا بتوان ایده های رقیب را ارزیابی کرد. تدوین نقشه های جامع استراتژیک کارزار، بخش کلیدی این قبیل برنامه ریزیها است.

همچنین یک گروه باید به عنوان یک هدف روشن، یک فرهنگ بین فردی سالم داشته باشد؛ پرهیز از داشتن الگویی از'نوع صحیح' برای کارزار، مهم است. برای گوشتخواران، شکارچیان یا ماهیگیران مشکلی نیست که به عنوان مثال، بخشی از جنبش حفاظت منابع طبیعی باشند. در حالی که تماشای نمونه هایی از جنسیت واقعی و نژادپرستی در یک گروه بسیار مهم است، همچنین بسیار مهم است که اجازه ندهید تا کارزار شما توسط موضوعات افراد دیگر در این حوزه ها منحرف شود. برخی از افراد ممکن است مقدار قابل توجهی چمدان شخصی به همراه داشته باشند و این برای گروه مهم است که بتواند بین ظلم و ستم واقعی و معکوس آن در جایی که افراد خاص عمدا حالت قربانی به خود می گیرند، تمایز قائل شود. غالبا قربانی فرض شده، ممکن است درگیر تجاوز غیرفعال شده باشد.

یک تمرکز مشخص بر روی موضوع و هدف کارزار شما، بهترین روش برای تجزیه و تحلیل موقعیت های احتمالی درگیریی داخلی و حل و فصل آنها با مراجعه با اهداف تبیین شده گروه شماست.

انتخاب شکل سازمانی مناسب

نکته مهم انتخاب شکل و فرم سازمانیست که متناسب با اندازه و آرمان های گروه شماست. به عنوان مثال بعضی از ساختارهای قدرت را که در جامعه به طور وسیع تر متداول هستند را عمدا تکرار می کنند که ممکن است با نوعی همکاری موازی که گروه شما در نظر دارد، متضاد باشد. شما باید از خود بپرسید که آیا شما به کنترل متمرکز نیاز دارید یا یک الگوی شبکه ای محدود ( پراکنده)، یا فقط چیزی درحد توانمندسازی و ثبات شخصیتی بین آنها، که در آن سازمان ها به بسیاری از زیر گروه های متفق شده (بخش ها یا سلول ها) تقسیم شده است، که هر کدام دارای استقلال محلی هستند.

یک اشتباه معمول این است که فرض کنیم یک گروه برای رسمی یا واقعی بودن باید باهم ترکیب و متحد شوند.شرایطی وجود دارد که داشتن یک گروه ترکیب شده می تواند یک مزیت باشد، زیرا این امکان وجود دارد که دستاورد خود را حفظ کند یا دادخواهی خود را با توجه به نگاه خود بر بیانگیزد و تحریک کند یا به دلیل اینکه ممکن است از نظر قانونی بتواند به بودجه دولتی دسترسی پیدا کند یا پول را به عنوان یک موسسه خیریه جمع آوری کند، هرچند هم که اینها نیازهای واقعی باشند، ممکن است دلیل خوبی برای اتحاد و پیوستگی وجود نداشته باشد.

سازمانهای درگیر معمولا دارای ساختارهای تصمیم گیری رسمی هستند که یک دستگاه اجرایی قدرتمند را ایجاد می کند. در گروه های بزرگتری که به ندرت به آنها روبرو می شوند، این یک مزیت است، اما در گروه های کوچکتر محلی و محدود شبکهای، آن می تواند تلاش یا اصراف وقت بیهوده باشد – و از آن بدتر، می تواند یک ساختار ارگانیک و دموکراتیک تر را جایگزین کند.

گروه های عضو باید برای حفظ عملکرد داخلی خود مقدار قابل توجهی از زمان جلسه ی خود را استفاده کنند و این میتواند یک حواس پرتی و گیجی برای کارزار ایجاد کند و همچنین برای جذب نیرو بسیار کسل کننده و ناآشنا باشد.

یکی دیگر از مشکلات احتمالی گروه های درگیر این است که برخی افراد بر نقش های رهبری یا استفاده از قانون اساسی و رویه های داخلی به عنوان ابزاری برای ادعای دیدگاه خود متمرکز می شوند؛ این می تواند به منحرف شدن قابل توجهی توسط کارزار منجر شود. مدل اتحاد یک دسته بندی است که به گروه ها اجازه می دهد تا با حداقل تشریفات عمل کنند و همچنین سازمانهای دیگر را در شبکه ی خود بگنجانند. الگوی اتحاد به مردم اجازه می دهد تا به راحتی و غیر رسمی به داخل و خارج جا به جا شود و همچنین به گروه های درگیر، خواه درگیر یا غیر درگیر، این امکان را می دهد که به اتحاد بپیوندند. مدل اتحاد معمولا بر روی کارزار مشخص تمرکز دارد، اما پایه پشتیبانی خود را پیرامون پیروی از ارزش ها و اهداف اتحاد و نه مفاهیم رسمی مانند عضویت، سازمان دهی می کند. در گروه های به سبک اتحاد، هر جلسه یک جلسه کارزاری است، زیرا 'سازمان' در واقع هیچ فعالیت دیگری جدا از کارزار ندارد. یک مزیت اساسی و کیلدی مدل سیال عضویت که در مدل اتحاد استفاده می شود این است که عضویت نقشی ایستا یا منفعل ندارد؛ مشارکت و همکاری مداوم تنها پایه درگیری در اتحاد می شود. ابتدا ممکن است عجیب به نظر برسد که شما در حقیقت نمی توانید به چنین گروهی بپیوندید، صرفا می توانید درگیر شوید، اما در عمل این امر یک گروه بسیار پویا ارائه می دهد، چون که هیچ ظرفیتی برای عضویت منفعل وجود ندارد.

جنبش های اجتماعی و گروههای درون آنها را می توان با نامهای مختلف توصیف کرد که به صورت گسترده ای جنبه های ساختار سازمانی آنها را منعکس می کند. در انتهای بسیار ساختار یافته و متمرکزتر طیف، موسساتی هستند که صلح سبز یک نمونه برجسته آن است و بسیاری از انجمنهای غیرانتفاعی و موسسات و سازمان های خیریه غیردولتی. اینها گروه های قابل توجهی مانند عفوبین الملل، صندوق جهانی طبیعت و سازمان های خیریه و کمک های بیشماری که در سطح بین المللی فعالیت می کنند را شامل میشوندوهمچنین گروه های بزرگ و بسیاری از انجمن های کوچک محلی نیز وجود دارند که اهداف تغییر اجتماعی را دنبال می کنند. تعاونی ها شکل دیگری از تشکیلات رسمی است که برای برخی از گروه ها مورد استفاده قرار می گیرد و البته اتحادیه های صنفی و احزاب سیاسی، نمونه های دیگری از سازمانهای تحول اجتماعی هستند. در انتهای کمتر رسمی طیف، گروه های بیشماری به صورت محلی یا اینترنت قرار دارند که دارای حداقل ساختار هستند و باتوجه به اهداف و ارزشهایشان و با تمرکز بر روی کارزارشان سازمان دهی می شوند. اینها معمولا شبکه، اتحاد، گروه یا ائتلاف خوانده می شوند یا دارای اسامی هستند که به سادگی منعکس کننده خود کارزار هستند، مانند 'دروازه را قفل کنید' یا ' سواحل ما را نجات دهید.

گروه های رسمی و کمتر رسمی می توانند در همکاریهای استراتژیک به خوبی باهم همکاری کنند. گروه های رسمی میتوانند در اتحادهای وسیع فعال باشند، یا برعکس آنها می توانند به عنوان گروه های چتر برای حمایت از کار اتحادها و شبکه های مختلف عمل کنند. به عنوان مثال، یک مدل استراتژیک واقعی برای جمع آوری کمکهای مالی می تواند گروه های غیر تلفیقی و متحد وابسته به گروه های رسمی تر را در اختیار داشته باشد. به عنوان مثال بسیاری از مراکز محیط زیست به عنوان گروه هایی درگیر هستند که می توانند املاک و دارایی را در اختیار داشته باشند، کمک های مالی را بپذیرند و به دعوی حقوق مشغول شوند، اما آنها همچنین به طور فعال از گروه های سبک وابسته به اتحاد حمایت می کنند که فعالیت های خود را انجام می دهند. این می تواند الگویی باشد که به بهترین حالت ممکن دست یابیم، جایی که گروه های غیر مستقیم می توانند با درخواست کمک مالی از طریق اهداکنندگان،

ایجاد شبکه های پشتیبانی

تحولات اجتماعی طبیعتا یک تلاش و مجاهدت اجتماعی است؛ پیشتیبانی وجود دارد، اما شما باید آن را پیدا کنید و این مهم است که همه جوانب را در نظر بگیرید و متحدان خود را گاهی اوقات در مکانهای غیر معمول پیدا کنید. یک فرآیند مفید برای کشف متحدان بالقوه، مشارکت در یک تمرین برنامه ریزی و هدف گذاری اجتماعی است مانند برنامه ای که در بخش چهار برای دوستان و دشمنان ارائه شده است. غالبا مردم تصور می کنند که در فعالیت های کارزار، خودشان هستند و کل جهان در مقابل آنهاست. این یک اشتباه بسیار ناامید کننده است. من بسیاری از تمرین های هدف گذاری درگیری را با گروه های مختلف انجام دادم و متداول ترین نتیجه این است که آنها احساس می کنند که حمایت بالقوه فراوانی در دسترس است و به تبع آن احساس آرامش می کنند. وقتی نقشه و برنامه ریزی دوستان و دشمنان ترسیم می شود، معمولا آشکار می شود که مخالفت، بیشتر براساس کارزار جامعه محور است. این نباید چندان تعجب آور باشد زیرا جنبش های تحول اجتماعی معمولا نشان دهنده یک کارزار در جهت منافع عمومی علیه بهره و منافع واگذار شده است

. یکی از نتایج مفید تکمیل نقشه دوستان و دشمنان این است که می تواند در گروه شما تا حد امکان اتحاد و پیوستگی ایجاد کند و ایجاد شکبه با سایر گروه ها را تسهیل کند. گروه هایی که اغلب تاسیس شدند ممکن است در مراحل قبلی یک کارزار یا مسئله ای که ممکن است مفید باشد یا سایر منابع، پیوندها و مخاطبین دارای دانش سازمانی باشند. این نوع شبکه سازی بسیار مهم است زیرا می تواند گروه شما را از اجبار اینکه دوباره چرخ را اختراع کنید، نجات دهد. یکی از راههای نگاه به این مسئله، فکر کردن در مورد یک گروه جدید است که درست مثل یک فرد جوان، پر از شور و شوق است، اما لزوما تجربه ندارد. گروه ها و شبکه های قدیمی بیشتر شبیه بزرگسالان هستند که ممکن است خسته به نظر برسند اگر به آن ها زمان و فضا داده شود، سرشار از خرد هستند. ممکن است گروه شما درگیر موضوعی خاص تر یا موضعیتر از گروهی باشد که با آن ها تشکیل شبکه می دهید، اما تجربه آنها می تواند برای کارزار خاص شما بسیار مفید باشد.

یکی از موانع همکاری با سایر گروه ها، البته رقابت بین گروهی یا عدم توانایی در پذیرش رویکردهای مخالف در مورد یک موضع مشابه است. این تله ای است که باید از آن اجتناب کرد و دوباره می توان با بیان دقیق هدف گروه شما و مذاکره در مورد هرگونه مشارکت استراتژیک، از آن جلوگیری کرد. این می تواند مزایای سیاسی استراتژیک برای پیوستن به گروه های درگیر باشد. در بعضی مواقع – به عنوان مثال، در مواردی که یک موضوع خاص از مرزهای گروه های مختلف عبور می کند – گروه های ممکن است تصمیم بگیرند که با انتشار یک مصاحبه رسانه ای مشترک یا نامه سرگشاده بهم بپیوندند. به عنوان مثال مواردی وجود داشته است که گروه های محیط زیست و گروه های بومی در رابطه با پیشنهادهای ویژه قانون گذاری که به منافع هردوی آنها آسیب می رساند با هم همکاری کردند. این نوع ائتلاف که خیلی قدرتمند است توسط صاحبان قدرت، دیده شده است.

تصمیم گیری گروهی

طول عمر و موفقیت گروه شما تا حد زیادی بستگی به چگونگی توانایی گروه دارد که بتواند منحصرا در موقعیت هایی که در آنها اختلاف نظر وجود دارد تصمیم گیری کند. تعدادی از سبک های مختلف تصمیم گیری وجود دارد و موردی که شما انتخاب می کنید به خلاقیت اساسی گروه شما در مورد تقسیم قدرت، اندازه گروه و ماهیت و طبیعت خود سازمان بستگی دارد.

تصمیم گیری اجماعی: تصمیم گیری با توافق جمعی

تصمیم گیری اجماع رویکردی آگاهانه است و هدف آن این است که به همه اعضا کمک کند تا قبل از نهایی کردن یا تصویب تصمیمی توسط گروه، نقش موثری را در شکل گیری پیشنهاد جدید ایفا کنند. بدیهی است که برای گروه های نسبتا کوچکی که دارای یک خواست یا هدف مشخصی هستند، تصمیم گیری اجماعی کارکرد مثبت خودش را دارد، اما این مدل تصمیم گیری می تواند در گروه های بزرگ تر هم کار کند – به عنوان مثال، بسیاری از توافق های بین المللی با این رویکرد حاصل می شوند. تصمیم گیری اجماعی، همانطور که از نام آن پیداست، رویکردی است که در آن قصد این است که به تصمیمی قابل قبول برای کل گروه برسد. معمولا این بدان معنی است که این پیشنهاد از یک فرم 'پیش نویس' آغاز میشود و توسط گروه به شکلی تهیه می شود که برای همه قابل قبول باشد. توانمندسازی تصمیم گیری اجماعی در حالت ایده ال در یک گروه به شکل مجسمه ای است که افراد قادر به تغییر و اصلاح بخش هایی از کل هستند تا این امر به طور کلی قابل قبول تر شود. استعاره و تشبیه دیگر مربوط به مقایسه ی تصمیم گیری اجماع با روش توسعه نرم افزار متن– باز است، جایی که جامعه ای از توسعه دهندگان با هم کار می کنند تا به طور مداوم یک فرایند را بهبود ببخشند.

تصمیم گیری اجماع می تواند کند باشد اما همیشه اینگونه نیست و غالبا تعجب آور است که چگونه با انتخاب این طرح می توان اشتباهات اولیه افراد را در مورد یک پیشنهاد با توسعه و بسط آن پیشنهاد، رفع و اصلاح کرد. گاهی اوقات، در جایی که امکان دستیابی به توافق کامل وجود ندارد – در جایی که به عنوان مثال، دو یا چند کورس عملی قابل قبول وجود دارد – اجماع یا توافق جمعی توسط بعضی از اعضا که تصمیم میگیرند تا یک نتیجه را قبول کنند که دقیقا همان چیزی نیست که می خواستند به آن دست یابند، مشروط بر اینکه هیچ اعتراض بنیادی نسبت به آن نداشته باشند.

روش رفتار با مخالفان

در حالی که تصمیم گیری جمعی دارای مزایای بسیاری است، برخی از مشکلات برای مراقبت از آن وجود دارد، مثال در مواردی که اختلاف نظر قابل توجهی در گروه وجود دارد. در صورت عدم دستیابی به اجماع، این خطر وجود دارد که مخالفان تحت فشار قرار بگیرند تا به توافق برسند یا به جلوگیری از اجماع متهم شوند. برای احترام به تنوع عقاید، باید بلوغ و خرد لازم را داشته باشیم و بپذیریم که در بعضی از مواقع فرد دارای یک دیدگاه مخالف سخت خواهد بود اگر این مخالفت در روند معمول تصمیم گیری اجماع قرار نگیرد، مهم است که یک شیوه با عزت را برای شخص و گروه پیدا کنید، تا آن مخالف را به رسمیت بشناسد و به ان احترام بگذارد اما قادر باشد تا به حرکت خود ادامه دهد. اگر تصمیم گیری براساس توافق جمعی بیش از حد گرفته شود، ممکن است به طرز عجیبی یک خطر محسوب شود که گروه های مخالف تحت فشار فوق العاده زیاد برای توافق قرار می گیرند تا توافق کنند (نه اینکه رسیدن به اجماع را مسدود کنند) به جای اینکه فقط به صدای مخالف آن ها احترام گذاشته شود. برخی از گروه ها مقرارتی را ارائه می دهند که به موجب آن ابتدا می خواهند به اجماع برسند یا به 'اجماع کار' برگردند، اما در جایی که مخالفان سرسخت وجود دارند نیاز است تا مورد توجه قرار بگیرند و در نهایت به یک رای برمی گردند و به آن ها احترام گذاشته میشود. این حالت معمولا 'کارکردن برای اجماع' نامیده می شود

یکی از بزرگترین مزایای تصمیم گیری های اجماع این است که غالبا تصمیماتی بسیار رند و صریح و بسیار هوشمندانه حاصل می شود. این امر به این دلیل است که قدرت مغزی جمعی کل گروه برروی آن اعمال شده است و افراد مختلف، بینش، شواهد و توانایی های خلاقانه ی متفاوتی دارند و همه اینها می تواند در شکل گیری تصمیم نقش داشته باشد. تصمیم گیری اجماع، پتانسیل ارائه بهترین تصمیم موجود و در دسترس را دارد، به ویژه اگر همه مشارکت کنندگان از ارزش مشابهی استفاده کنند که اغلب در یک گروه کارزاری وجود دارد. از طرف دیگر، میتوانند منجر به یک نتیجه نهایی برای مخرج مشترک شود، که در صورت وجود انگیزه و علاقه شخصی بیش از حد شرکت کنندگان، مطلوبتر خواهد بود. این مشکلی است که به عنوان مثال در مذاکرات بین المللی درباره ی معاهدات زیست محیطی مشهود است. برای گروه های کارزار، نگاه داشتن تمرکز روشن روی اهداف کارزار، معمولا به گروه کمک می کند تا در شکل دادن به پیشنهادات با یکدیگر همکاری کنند و احتمالا به همین دلیل است که اجماع، روشی رایج برای تصمیم گیری در گروه های کارزار است. یکی دیگر از مزیتهای مهم تصمیم گیری اجماع برای گروه های کارزار این است که تصمیمی که با اجماع حاصل می شود، از استقبال گسترده یا حتی جهانی در درون گروه برخوردار خواهد شد.

رای اکثریت

رای اکثریت احتمالا برای بسیاری از افراد از سبکهای اجماع تا توافق جمعی، بیشتر آشنا است و برای سازمانهای بسیار بزرگ، مزایای خودش را دارد، اما مهم است تا از محدودیت های جدی آن آگاهی داشته باشید.

در قانون اکثریت خالص، خطر بیگانگی اقلیت قابل توجهی که نظرات آنها میتواند مفید باشد، وجود دارد. در یک جنبش اجتماعی، نیاز به تقویت سطح بالایی از انسجام گروهی وجود دارد و این انسجام به ندرت با تصمیم گیری های اکثریت که ممکن است برای ۴۹ درصد از گروه، قابل قبول نباشد، حاصل میشود. در سطح تحلیلی عمیقتر، فرایندهای تصمیم گیری اکثریت را، معمولا با ارائه یک پیشنهاد به عنوان یک انتخاب یا همراه یک انتخاب بین ایده های پیچیده ایجاد میکنند. افراد می توانند با رای یا مخالفت خود با دو ایده مخالف روبرو شود – به عنوان مثال، برای اعتراضی خاص اقدام کنند یا اقدامی نکنند – هنگامی که در حقیقت ممکن است تعدادی دیگری از گزینه های ارائه نشده وجود داشته باشد. متاسفانه، هنگامی که یک وضعیت پیچیده به یک یا هیچ کاهش میابد، مسئله می تواند خیلی زود به روش مطلوب، تصمیم گیری شود. ما قبال دیدیم که چگونه تصمیم گیری اجماع، می تواند در تهیه یک پیشنهاد به گونه ای که از حداکثر پشتیبانی ممکن در گروه برخوردار باشد، بسیار مفید باشد. برخی از گروه ها گزینه ای را برای بن بست فراهم می کنند که امکان دستیابی به رای گیری در صورت عدم دستیابی به اجماع بعد از مدت معینی را فراهم می کند و این باعث می شود روشی که قبال به خوبی کار کرده است، توسط اکثریت قابل توجهی ( اغلب تصریح شده بیش از ۵۰ درصد، احتمالا دو سوم یا سه چهارم) پذیرفته شود. این روش دارای چندین مزیت است:

  • این پیشنهاد می تواند تا حد قابل قبولی انجام شود؛
  • از احتمال وجود یک گروه بسیار کوچک که مانع تصمیم میشود، جلوگیری می کند؛ و
  • اجازه می دهد تا مخالفت مخالفان به رسمیت شناخته شود.

توانمندسازی و ثبات شخصیتی

رای وزنی روش شناخته شده تر رای گیری،اتخاذ سیستم رای گیری وزنی است که در آن اعضا می توانند رای موافق یا رای ممتنع بدهند، اما همچنین می توانند ارزش و بهایی را هم به رای خود بدهند. این کاری است که غالبا با نظرسنجی انجام می شود، که در آن از شرکت کنندگان خواسته می شود تا پیشنهادهای خاصی از مخالفت شدید خود را از طریق مواضع خنثی اعلام کنند تا به توا فق برسند. به عنوان یک سیستم رای گیری کمی پیچیده است که برای اندازه گیری تعداد زیادی از افراد رای دهنده و همچنین عمق احساس،آنها میتوانند برای یک پیشنهاد، رای موافق یا مخالف بدهند. این موضوع اجازه می دهد تا یک اعتراض شدیدتر از یک سو تفاهم خفیف به حساب بیاید. این روش گاهی در جوامع بین المللی مورد استفاده قرار می گیرد، وقتی که می خواهند عضو جدیدی را بپذیرند یا نه.

تصمیم گیری

گروه های وابسته بعضی اوقات یکی از دلایلی که یک گروه در تصمیم گیری خاص دچار مشکل میشود، این است که ممکن است لازم نباشد که کل گروه درگیر شوند. فرآیندهای گروه بهم پیوسته به ویژه در سازمانهای کنشگرشبکه ای که در آن گروه هایی از وابستگی فردی قادر به جدا شدن از گروه اصلی هستند برای انجام اقدامات مورد توافق خاص و داشتن قدرت تصمیمگیری بر آن اقدام، موثر است. این سیستم می تواند یک روش مفید برای واگذاری قدرت به افرادی باشد که بیشتر نگران جنبه خاصی از کارزار هستند. بنابراین، به عنوان مثال اگر گروه شما دارای یک استراتژی کارزار پیچیده است که شامل کارزارهای تبلیغاتی، دادخواست قضایی و فعالیت دیجیتال می شود، ممکن است هماهنگی جنبه های اصلی کارزار از طریق فرایندهای کل گروه انجام شود، سپس برنامه ریزی و اجرای واقعی فعالیتهای خاص را به گروهی که واقعا آن کار را انجام می دهد،مثل 'گروه پیوند دعوی قضایی'، 'گروه وابستگی دیجیتالی' و غیره اختصاص دهید. مطمئنا، باید هماهنگیهای اساسی در مورد همه گروه های وابستگی صورت بگیرد تا این کارزارها به طور کلی منسجم بماند، اما این یک راه عالی برای ساده سازی تصمیمگیری در مورد خرید مثال آجیل و تنقلات اجزای خاص کارزار نیست.

۱تصمیم گیری گروه وابسته

  • سازمان اصلی
  • گروه وابستگی قضایی و دادرسی
  • گروه وابستگی جمع آوری کمکهای مالی
  • گروه وابستگی فعالیت دیجیتال غالبا، هنگامی که یک اقدام خاص در یک جلسه پیشنهاد میشود، افراد علاقمند به شرکت در این مرحله برای سازماندهی جزییات وارد یک 'گروه وابستگی' می شوند، در این روش زمان دیدارها در حداقل ممکن نگه داشته می شود و گروه وابستگی هم به یک فرایند گروهی ناخوشایند محدود نمی شود فرآیندهای گروه وابستگی برای اقدام مستقیم پیچیده بسیار مفید است. این می تواند به عنوان شکل جداگانه از تصمیم گیری اجماع توصیف شود. این موضوع این اجازه را می دهد تا کل گروه تصمیم بگیرند که آیا عملی پیش خواهد رفت یا خیر، سپس برنامه ریزی دقیقی به گروه وابستگی که در حقیقت آن را انجام خواهد داد، واگذار می شود. این می تواند مانع از این شود که افراد با جر و بحثهای بی پایان دربارهی جزییات، توسط افرادی که درگیر نیستند، مهار شوند. روشهایی که جنبش های اجتماعی توانستند مدل های مختلف تصمیم گیری ر ا مورد بررسی قرار دهند، نقش خالقانه آنها را فراتر از مدل های منفعلانه، اکثریت یا نمایندگی دولتهای جوامع پیشرفته و کشف روش های جدید برای توانمندسازی شرکت کنندگان در ساختارها و فرآیندهای دموکراتیک نشان میدهد. به این معنا شیوه تصمیم گیری یک سازمان به طور کلی یک شاخص قوی از رویکرد به عمل دموکراتیک است.

لذت کنشگری

پایان دادن به این فصل، بدون در نظر گرفتن اینکه چگونه یک زندگی کنشگری می تواند تحقق یابد و لذت بخش باشد، گمراه کننده خواهد بود. مطالعات بی شماری تایید می کند که مشارکت در کارهای خیرخواهانه یا دلایلی بیشتر از خود فرد دارای خوشبختی زیاد با رضایت از زندگی مرتبط است کنشگر بودن می تواند پادزهر قدرتمندی برای احساس ناتوانی، بی معنی بودن، انزوا و کسالت از زندگی باشد. به عنوان یک کنشگر، شما با افراد زیادی که با قدرت، توانمند و الهام بخش هستند روبه رو خواهید شد واحتمالا شما یکی از آنها خواهید بود. بعضی از بدبینان دوست دارند بگویند که اکثر افرادی که برای امور خیریه و علل انجام آن کار می کنند فقط این کار را انجام می دهند تا خود احساس بهتری داشته باشند – گویی این نوعی انتقاد بی دلیل است. اما در مورد این موضوع فکر کنید: اگر این باعث می شود احساس ارتباط و اشتیاق بیشتری به جهان داشته باشید و رضایت شما را در ایجاد تغییرات مثبت به شما جلب کند، این بهترین پیروزی است، پس چرا بیشتر ما از خواب بیدار نمی شویم و به آن نمی پیوندیم و متحد نمی شویم. بیرون بروید و برای خودتان تعدادی فعال و کنشگر قدیمی پیدا کنید و از آن ها بپرسید که بهترین سال های زندگی آنها کی بوده است. احتمالا آنها به شما خواهند گفت که روزهای اوجی که در کارزار بودند. کنشگر بودن به معنای شهروند مسئول و توانمند بودن است. این در مورد غلبه بر انفعال، شک از خود و تسلیم است که قدرت و ثبات شخصی را حفظ می کند و بخش اعظمی از مردم اسیر ساختارهای قدرت نخبه گرا هستند. کنشگری نه تنها توانایی ایجاد تغییر در دنیای اطراف ما را دارد، بلکه می تواند به صورت شخصی و معنوی برای ما متحول و دگرگون شود. از بسیاری جهات تبدیل شدن به یک کنشگر مانند اتمام روند انتقال از کودکی به بزرگسالی است. به جای اینکه منفعل باقی بمانند و به دولت متکی باشند تا به عنوان یک شخصیت پدرگونه در زندگی آنها عمل کند، کنشگران مسئولیت کامل شخصی را برای جایگاه خود در جهان به عهده می گیرند و یاد می گیرند که قدرت سیاسی شخصی درون خود را بپذیرند و از آن استفاده کنند. جای تعجب نیست که این یک مسیر کوهستانی است و در این مسیر برخی مشکلات وجود دارد. خطرات هیچ دلیلی برای اجتناب از سفر نیست؛ این یک سفر مهم برای تکامل جمعی ما است. صمیمانه امیدوارم هستیم که این فصل در واقع این نوشتار برای مردم، الهام بخش شجاعت و مهارتهای لازم برای مقابله با مشکلات محیطی و ایجاد تغییر باشد. کنشگران و جنبش های اجتماعی مانند سیستم ایمنی بدن سیاست هستند – آنها به بدنه بی نظمی و بی عدالتی منتقل می شوند و هدفشان مبارزه، ترمیم و بهبودی است. هیچ نقطه پایانی برای تاریخ و یا تکامل اجتماعی وجود ندارد؛ همواره نیاز به کنشگران و جنبش های اجتماعی برای کمک به پیشرفت جهان وجود خواهد داشت.</div>

درباره ما
“کنش آکادمی” یک منبع آنلاین رایگان برای همه کنشگران مدنی و سازمان های جامعه مدنی است که تلاش می‌کنند جامعه ایی دموکراتیک و توسعه گرا بسازند و تغییرات اجتماعی - سیاسی مثبتی را برای زیست بهتر، حقوق برابر برای همه شهروندان ایرانی ایجاد کنند. چشم‌انداز ما این است که کنشگران مدنی، چه در سطح محلی و چه در سطح ملی و جهانی، آمادگی و توانایی بیشتر و بهتری برای کار با یکدیگر و جوامع محلی در شرایط محیطی پر مخاطره به منظور ایجاد تغییرات مثبت در شرایطی که زندگی‌ اجتماعی – سیاسی شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد داشته باشند. رسالت ما ساختن جامعه مدنی پویا، شاداب ، دموکراتیک ، توسعه گرا و بسط و گسترش زندگی انجمنی در جامعه ایرانی و جوامع فارسی زبان است.
Part of the following networks